صفحه اصلی
جستجو پیشرفته
لطفا منتظر بمانید...
سازمانها و نهادها
گروه های خبری
اقتصادی
اجتماعی
کشاورزی
محله خبر
تولید، اکران و پخش
آرشیو اخبار

دروزارت کشاورزی هنوز مسئول خداشناس وجود دارد

به گزارش صدای خاک- احمد پوروطن- دلبستگی ها و وابستگی ها زمانی بوجود می آیدکه مسئول تمام وزارتخانه ها و نهادها و غیره با ارباب رجوع برخورد انسانی و خداپسندانه داشته باشند که ارباب رجوع آنجا را خانه خود بداند و یقین حاصل نماید که راه را اشتباهی نیامده است، در غیراین صورت دوایر دولتی پشیزی برایمردم ارزش ندارد و چه بهتر درب آنجا بسته و هزینه حقوق بگیران نجومی صرف امور خیریه شود و ارباب رجوع ملعبه دست عده ای مسئول از خدابی خیر و بی کفایت و کارنابلد قرار نگیرد تامردم پشت به نظام جمهوری اسلامی نکرده و دل سرد و ناامید نشوند. دزدیها و اختلاس گری ها گرچه حرکت ناجوانمردانه ایست که نهایتا بدست تعداد افرادناخلف شکل می گیرد اما ندانم کاری مسئولین دوایر دولتی و بی توجه به ارباب رجوع، تبری است که از ریشه قدم‌هایشان را قطع می کند و این جاست که مردم بدلیل مسئولین بی کفایت به خیابانها ریخته و دولت را متهم به نارضایتی می نمایند و شلاقی که باید بر پشت مسئولین زده شود به گرده مردم نمی نشیند و هر روز خیل این نارضایتی ها بیشتر و بیشتر می شود تا جائیکه تن خواجه حافظ شیرازی نیز در گور می لرزد!
در چنین شرایطی باید قدردان ملتی بود که در خیابانها و در کمال آرامش ، نارضایتی های خود را در مقابل خانه ملت اعلام می دارند شاید فریادرسی بداد آنان برسد. پیشنهاد می شود در چنین شرایطی یک نفر نماینده از میان خانه ملت برخاسته گوش به نماینده مردم دهند و مسئولین خاطی را از کار برکنار نماید. بهمین سادگی.... به هر تقدیر در میان این وزارتخانه ها و ارگانهای عریض و طویل، مسئولین خداشناس و انسان هم وجود دارند که تمام هم و غم خود و خانواده خویش را در طبق اخلاص نهاده زندگی خود را صرف رسیدگی به امور مردم می کنند تا با عمل خیرخواهانه خود نسبت به مردم و جلب رضایت ارباب رجوع، از هجوم مردم در خیابانها جلوگیری بعمل آوردند که متاسفانه چنین افرادی بشدت در وزارتخانه ها و ارگانها نایاب هستند و اگر وجود هم داشته باشند برای بقای زندگی خود حرکتی بخود نمی دهند چرا که پاچه خواری را بخوبی فرا گرفته اند! بهمین دلیل است که مردم روز به روز با گرانی، تبعیض، دزدی و اعمال ناشایست، فریاد نارضایتی سر میدهند! در چنین اوضاع  و احوال، به بررسی کوتاه و اجمالی فردی نیکوکار که در وزارت کشاورزی مسئولیت کم رنگی دارد اما جسارت و شیرمردی او زبانزد خاص و عام است می رویم. این مهندس جوان در اداره کشاورزی شهرستانی کوچک خدمت می کند. مهندس، همچون نگهبان در ساعات غیراداری به روستاهای اطراف شهر سرکشی می کند. او که تازه مامور خدمت به آنجا شده بزودی متوجه می شود پیرمردی بنام مشهدی اکبر، از مال دنیا همسری ناتوان و پسری فلج دارد و از مال پدری قطعه زمینی متروکه به او تعلق گرفته که بسیار ارزشمند است اما سرمایه ای نیست که آنجا را آباد نماید. مهندس  جوان از اهالی روستا وقتی متوجه می شود مشهدی اکبر ایل و تبارش در این آبادی زاده شده و او مرد بسیار خیر و زحمتکشی است به سراغ او می رود. حرفهایی که بین آندو رد و بدل می شود مهندس در می یابد که اکبر سالهاست از اداره کشاورزی شهر تقاضای وام کار بری کرده اما کسی به او اهمیت نداده است. مهندس پس از شنیدن درد دل های اکبر، به اداره آمده پرونده اکبر را بررسی می کند و متوجه حق مسلم اکبر می شود که به او اجحاف شده است.
سپس ضمن انتقاد از مسئولین بالادستی ترتیبی حاصل می نماید و بزودی وام مورد درخواست اکبر به او داده می شود و طولی نمی کشد که مهندس جوان از سر لوطی گری و مرام ذاتی و عرق خداپرستی همپای اکبر زمین را با تعدادی کارگر آباد می سازند بگونه ای که وقتی زن اکبر بتدریج ماجرا را از زبان همسرش می شنود، روز و شب مهندس را دعا می کند. حالا نوبت بچه فلج اکبر است که مهندس او را به تهران آورده و در بیمارستان بستری می کند. روزی که فرزند اکبر را ازتهران به روستا می آورند، مردم قدرشناس روستا برای سلامتی و بهبود فرزند اکبر، جشن و پایکوبی راه می اندازند. بزرگ آبادی روستا ضمن تقدیر و تشکر از مهندس، کادو دست بافت گلیمی را به او هدیه می دهد. در این جشن، مهندس جوان متوجه دختر زیبایی می شود که ظاهری محجبه و عفیف دارد. دختر که در میان جمعیت حضور دارد چشم از مهندس برنمی دارد. مهندس درمی یابد که او، دختر بزرگ مرد آبادی روستا است لذا با کمک اکبر و همسرش بخواستگاری دختر که نامش(نجمه) است می روند. آنها از خدا خواسته و پرسش از دختر که آیا حاضر است به عقد مهندس درآید یا خیر جواب مثبت شنیده، طی مراسمی آنها به عقد یکدیگر در می آیند. بدین ترتیب مهندس با ازدواج(نجمه)، چنان روستا را آباد می سازد که امروز آنجا یکی از زیباترین روستاهای چهارمحال بختیاری است. وقتی راوی این داستان پرکشش را برایم تعریف می کرد با خود گفتم: آیا دولت مردان میدانند چنین افراد خیری هم چون مهندس جوان، در کشورشان وجود دارد که این چنین جسورانه و با تمام وجود اخلاص خود را به مردم هدیه و به آنها امید تزریق می کند؟
نشستن پشت میز و درهای بسته بروی ارباب رجوع و عنوان کردن جلسه داریم، در هیچ جای دنیا کاربردی ندارد جز دشمن تراشی! باید مسئولین خداپرست برخیزند و بداد مردم برسند تا با رضایت مردم، خداوند نگاه پرمهرش را از دولت و مردم دریغ نکند.
 

 

 

 


 

شناسنامه


کدخبر: ۲۱۷۸۱۱
تاریخ: ۱۴۰۰/۸/۴     ساعت: ۱۱ : ۱۳
امتیاز به این خبر:
  • 0
سرویس: کشاورزی       زیرسرویس: کشاورزی
انتشار:
تماس با ما


نام :*
ایمیل:
متن پیام :*
ارسال
نظرات


استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
  • ٧ ذو القعده ١٤٤٥
  • May 15 2024